لعن در قرآن
به مناسبت ایام عزاداری حسینی (علیه السلام) و لعن بر دشمنان آن بزرگوار، بار دیگر شیعیان آن امام مظلوم آماج تهمتها قرار گرفته و چنین تبلیغ میکنند که لعن ساخته پرداخته شیعیان است و هیچ ربطی به اسلام ندارد، شیعیان با اصولگرائی آبروی اسلام صلح طلب را بردهاند و ...
یا مثلا سؤال میکنند:
چرا شیعه، دشمنان اسلام و مسلمین و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیتش را لعن مى کند؟
آیا واژه لعن و به طور کلّى تبرّى، موجب خشونت گرایى و دشمن تراشى نیست؟
آیا موجب تفرقه بین مسلمانان و در نتیجه، تسلط کفّار نمىگردد؟
بهتر آن نیست شیوه اى دیگر پیش روى قرار دهیم، به جاى گلوله از گل سخن بگوییم و استراتژى «صلح و سکوت و سلام» را برگزینیم؟ اینها سؤال ها و اشکال هایى است که از طرف مخالفین مطرح مى شود، ونیز گاهى مشاهده مىشود که در بین جوان ها نیز این سؤال مطرح است که: چرا ما دشمنان گذشته خود را لعن مىکنیم و از آنان تبرّى مىجوییم؟
و...
لذا لازم است بحث مستقل درباره لعن داشته باشیم.
آیا لعن مختص شیعیان است؟
نظر قرآن درباره لعن چیست؟
چه کسانی را باید لعن کنیم؟
خاصیت لعن چیست؟
و سؤالاتی از این قبیل.
معنای لعن
لعن به معنای عذاب و بدگوئی است اما اگر به خدا نسبت داده شود به معنای دوری از رحمت است، در واقع لعن کننده با لعنش طلب دوری از رحمت خدا میکند.
طبق تعریف فوق دشنام دادن غیر از لعن است، خداوند هیچگاه لعن را نهی نفرموده اما از دشنام نهی میکند:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون، انعام 108، (به معبود) کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مىکردند، آگاه مىسازد (و پاداش و کیفر مىدهد).
در ایه فوق دشنام به بتهای مشرکین از آن جهت نهی شده است که آنان به خدای شما دشنام ندهند، اشتباه نشود، بتهای آنان مقدس نیست که دشنام به آنها اشکال داشته باشد بلکه فقط بخاطر توهین نکردن به ساحت قدسی إلهیست، بنابراین این آیه نشانگر لزوم رعایت احترام به مقدسات دیگران و حتى بت هاى مشرکان نیست، چرا که اگر احترام به مقدسات مشرکان لازم بود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) و پیامبر اسلام، بت ها را نمى شکستند و قرآن عمل حضرت ابراهیم را فضیلت نمىدانست.
حال که معنای لعن مشخص شد، ببینیم از منظر قرآن کسی که لعن میشود چه مشخصاتی دارد:
الف
تنها و بی یاور شدن: و من یلعن الله فلن تجد له نصیراً، نساء 52، و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت.
ب
فقدان درک و شعور: أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُم، محمد 23، آنها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور کرده است!
لعن کنندگان
واژه لعن 41 بار در قرآن تکرار شده است
لعنت کنندگان:
از این مقدار 26 بار منتسب به خدا
تعدادی به صورت مجهول، یعنی فاعل لعن ذکر نشده است.
3 مرتبه فرشتگان و مردم به همراه خدا.
1 مرتبه لعنت بر زبان حضرت داود و عیسی.
1 مرتبه کفار جهنمی در روز قیامت، بزرگانشان را لعنت میکنند.
همانطور که ملاحظه کردید، خدای رحمان و رحیم، به همراه پیامبران و فرشتهها جزء لعنت کنندگانند، و وقتی خداوند لعنت کننده باشد ما نیز باید لعن کنیم، خود او به ما دستور داده به رنگ خدائی درآئید:
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون، بقره 138، رنگ خدایى (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىکنیم.
در واقع کسی که لعنت نمیکند بنده خدا نیست به رنگ خدا نیست، و کلا در مسیر خدا نیست.
لعن شوندگان به نام و عنوان
10 مرتبه لعنت بر کافرین، مانند: بقره 89.
4 مرتبه لعنت بر منافقین، مانند: توبه 68، احزاب 61، محمد 23، فتح .
3 مرتبه لعنت بر ظالمین.
1 مرتبه لعنت بر کاذبین، نور7.
1 مرتبه لعنت بر اتهام زننده به زنا، نور 23.
1 مرتبه لعنت بر فرعون، قصص 42.
1 مرتبه لعنت بر اذیت کنندگان پیامبر، احزاب57.
1 مرتبه لعنت بر شجره ملعونه، إسراء 60.
2 مرتبه لعنت بر شیطان، حجر35، ص75.
همانطور که ملاحظه کردید، لعن شوندگان در قرآن اکثرا به عنوان است، و فقط در دو مورد (فرعون – شیطان) به شخص است، که همان دو مورد نیز به دنبال تبیین مسیر و خطدهی به مسلمانان است، برای توضیح بیشتر توجه به دو نکته لازم است:
نکته اول:
چرا خدا در قرآن فرعون و جنودش را لعن میکند؟
مگه به ما ربطی دارد؟
مگر با فرعون قرار ملاقات داریم؟
اگر یک غیر مسلمان سؤال کند چه جوابی داریم؟
او حق ندارد بپرسد:
قرآن جاودانه شما، چرا در تاریخ بنی اسرائیل توقف کرده است؟
چرا در جاهای مختلفی خصوصیات رفتاری فرعونیان را بیان می کند؟
جوابی جز این این است که خط فکری دائمی مشخص نماید
یعنی فرعونیان در طول تاریخ باید لعن شوند.
فقط به خاطر اینکه خط فرعون صفتان را روشن نماید.
طبیعی است خط فرعونی هرجا بود مورد لعن قرار میگیرد.
فرعون صفتی در طول تاریخ بوده و هست بطوری که برایش مصدری ساختند به نام تفرعن، فرهنگ معین درباره تفرعن مینویسد:
1- مانند فرعون متکبر و ستمکار بودن.
2 - ستمکار گردیدن.
3 - خودپرستی، تکبر.
بنابراین اگر نام شخصی در قرآن مورد لعن قرار گرفته است، بازهم طریق و روش او مقصود بوده است، لذا اگر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تفرعن داشته باشد، به دستور قرآن یعنی قربة إلی الله او را لعن میکنیم، چون فرعون زمان ماست.
شیطان نیز به همین منوال است، شیاطین جنی و انسی کارشان جلوگیری از راه حق است، همان سیاستی که سیاستمداران غربی شهوتپرست آن را دنبال میکنند، و چه تعبیر زیبائی امام خمینی رحمة الله علیه درباره رئیسشان به کاربرد، شیطان بزرگ!
نکته دوم:
آیاتی که کافرین و ظالمین و منافقین را لعن کرده، به بیان عنوان کلی آنها بسنده نکرده است بلکه با بیان نشانهها و علائم و مصادیق وسعت کمی و کیفی آن را روشن ساخته که با احتساب آنها موارد ملعونین به دهها برابر این تعداد خواهد رسید، در واقع خداوند کریم در این کتاب نور، بیشتر به دنبال تبیین دقیق مرزبندی میان حق و باطل برای هدایت بندگانش میباشد، تا ذکر نام به شخصه، مثلا در آیه مورد اشاره لعنت کافرین، دلیل لعنت بر کافرین را فهمیدن حق و قبول نکردن آن بیان نموده است: